(( ای خدای بزرگ که در آسمانی .......... ))
بله.......
اه ! حواسمو پرت نکن دارم دعا می کنم !!
خوب تو منو صدا کردی ....
من ؟!! من که دارم دعا می خونم : (( ای خدای بزرگ که در آسمانی .......))
دیدی ،دوباره صدام کردی .مگه نگفتی : (( ای خدای بزرگ که در آسمانی .....؟ ))خوب ، من اینجام .
آها ، اما من منظوری نداشتم . فقط داشتم دعای روزانمو می خوندم . من همیشه با خدا راز و نیاز می کنم . چون حالمو خوب می کنه و احساس می کنم وظیفم رو انجام دادم !!!!!!
بسیار خوب ، ادامه بده می شنوم .
(( نام تو مقدس باد ......))
منظورت چیه ؟
از چی ؟!!
از (( نام تو مقدس باد ......))؟ مقدس یعنی چی ؟
خوب ،....... یعنی ......ام م م م ، ....... نمی دونم . خوب این یه قسمت از دعاست دیگه .!!! راستی معنیش چیه ؟
یعنی (( عزیز )) ، (( منزه )) ، (( عالی ))
آها . تا حالا دربارش فکر نکرده بودم !!!!!!
((.....پادشاهی تو بر زمین بیاید و اراده تو بر زمین جاری شود ، همانگونه که بر آسمانها جاریست . ))
واقعا میخوای که اراده من بر زمین جاری بشه ؟
بله . چرا که نه !!!
بخاطرش چکار حاضری بکنی ؟
کار ؟! مگه باید کاری کرد ؟ دربارش فکری نکردم .اما فکر می کنم خیلی خوب میشه که تو کنترل همه چیز اینجا رو هم مثل آسمون به دست بگیری .
اون وقت تو رو هم کنترل کنم ؟
خوب ...... من نماز میخونم ، دعا ، ......
فقط همین ؟!! بداخلاقیت چی ؟ تو برای رفع اون باید بیشتر کار کنی .پول خرج کردنت هم همین طور ..... همه پولاتو خرج خودت می کنی . کتابائی که میخونی چی ؟ چیزای خوبی نیستن .
چقدر از من ایراد می گیری !!! منم مثل بقیه .
مگه نمیخوای که اراده من بر زمین جاری بشه ؟ خوب پس باید از تو و امثال تو که اینو می خواین شروع کنم .
آهان . خوب . درسته من اشکالاتی دارم . پس حالا که میخوای روی عیبام کار کنی یادت باشه چند تای دیگه هم دارم .
می دونم .
البته تا حالا خیلی در این باره فکر نکرده بودم . اما می بینم که واقعا دلم می خواد از شر بعضی هاشون خلاص بشم .
خوبه ، داریم به یه جاهائی می رسیم . با هم روی اونا کار می کنیم تا موفق بشی .
ببین خدا این دعا داره کمی طولانی تر از معمول میشه . (( لطفا نان امروزم را مرحمت کن .......)) باید برم .
نان ؟ تازه باید مواظب خوردنت هم باشی . همین حالا هم اضافه وزن داری !!
خدایا چقدر امروز از من ایرد می گیری !!!! من دارم وظیفه دینی روزانمو انجام می دم ، یهو وارد میشی و ایراد گیریت شروع میشه !!!!
خوب وقتی با توجه و درست دعا بخونی همینه دیگه . صدات به گوشم می رسه ، میام و جوری میشه که شاید ناچار بشی خودتو تغییر بدی . تو منو صدا کردی ، منم اومدم . به دعا خوندنت ادامه بده . میخوام ببینم در ادامه چی میگی ؟
می ترسم !!!
از چی ؟!!
آخه می دونم چی به من می گی !!
خوب ، امتحان کن .
(( ....... خدایا بدیهای ما رو ببخش ، همانطور که ما کسانی را که به ما بدکرده اند می بخشیم . ))
خوب ، نظرت در مورد مریم چیه ؟
می دونستم که پای اونو وسط می کشی . مگه ندیدی چه دروغهائی درباره من گفته ؟!! چه قصه ها درباره خانوادم سر هم کرده . هنوز تقاص اینا رو پس نداده . قسم خوردم تا حسابامو باهاش صاف نکنم ، آروم نگیرم !!!
پس این چیزهائی که در دعا میگی چی میشه ؟؟؟
موضوع مریم و ندید بگیر .
خوبه ، لااقل صداقت داری . اما این بار تلخ و سنگین رو با خودت بردن و این تلخی رو در دل نگهداشتن ، چه لطفی داره ؟
بذار حسابمو با اون صاف کنم ، اون وقت حالم بهتر میشه . چه بلایی که سرش نیارم . کاری می کنم که آرزو کنه هیچ وقت همسایه ام نشده بود .
اما میدونی که با این کار ، حالت بهتر نمیشه ؟ انتقام اصلا شیرین نیست . ببین از فکر انتقام ، چقدر منقلب شدی ! بیا ، خودم همشو درست می کنم .
می تونی ؟ چطور ؟
مریم رو ببخش . من هم تو رو می بخشم . اون وقت میبینی چقدر قلبت آروم میشه .بذار حس نفرت و بدی با مریم بمونه . تو خودتو از این حس خلاص کن .
مثل همیشه حق با توست . خدایا ببین ، الان بیشتر از اون که بخوام از مزیم انتقام بگیرم ، دلم میخواد با تو صاف و رو راست باشم . باشه ، من اونو می بخشم . حتی بهش کمک می کنم که در زندگی راه درست رو پیدا کنه . حالا که به این قضیه فکر می کنم ، دلم برای مریم می سوزه ، در وضع بدی گیر افتاده. باید تاوان ضایع کردن حق دیگران رو بپردازه . خدایا ، خودت یه جوری راه درست رو پیش پاش بذار .
آفرین . عالی شد ، حالا چه احساسی داری ؟
اوم م م م ........، خوب ، بد نیست . نه ، راستشو بخوای خیلی بهتر شدم . گمان کنم امشب ، بعد از مدتها دیگه گرفته و عصبی به رختخواب نرم . تا یادم میاد همیشه ناراحت به رختخواب رفتم و چون نمیتونستم درست استراحت کنم ، همیشه خسته و کسل بودم . گمان کنم از این به بعد ، درست بشه .
دعات هنوز تموم نشده ، ادامه بده .
آها ، (( .....خدایا ، ما را چنان هدایت کن که وسوسه بر ما غلبه نکند و از شر بدیها نجاتمان بده . ))
همین کار را خواهم کرد . تو هم سعی کن خودتو در وضعیتی قرار ندی که دچار وسوسه بشی .
منظورت چیه ؟
وقتی می دونی کسی باید لباساشو بشوره و خونه رو مرتب کنه ، تلویزیون روشن نکن . یا اگه میبینی نمیتونی روی دوستات تاثیر خوبی بذاری ، و گفتگوهاتونو به مسیر مثبتی هدایت کنی ، شاید بهتر باشه نسبت به این دوستیها تجدید نظر کنی .
یه چیز دیگه ، نذار همسایه ها و دوستات برات بت بشن و بخوای از اونا تقلید کنی . و خواهش می کنم از من هم به عنوان راه فرار استفاده نکن !!!!
قسمت آخر رو نفهمیدم .
وقتی در شرایط بدی قرار می گیری ، به دردسر میفتی ، به من پناه می بری و می گی : (( خدایا ، اگه از این گرفتاری خلاصم کنی ، قول میدم دیگه فلان کار و نکنم .)) از این وعده و وعیدا چند تا دادی ؟ یادت هست ؟
اوه ه ه ه ......، بله ، شرمندم ، واقعا شرمندم ، ای خدا .
به یاد کدومشون افتادی ؟
اون شبی که امیرعلی رفته بود و من و بچه ها در خانه تنها بودیم ، چنان بادی می وزید که فکر می کردم الان سقف خونه از جا کنده میشه ، رعد و برق هم که همه رو به وحشت انداخته بود . یادمه گفتم : (( خدایا اگر ما را از این وضع خلاص کنی قول میدم هیچ وقت دعایم را ترک نکنم . ))
خوب ، من کار خودم رو کردم ، تو چی ؟
متاسفم ، واقعا متاسفم . تا حالا فکر می کردم فقط دعا کافیه و لازم نیست کار دیگه ای بکنم . هیچ وقت فکر نمی کردم اتفاق امشب پیش بیاد .
خوب ، ادامه بده و دعاتو تموم کن .
(( خدایا ، پادشاهی و اقتدار ، و حمد و سپاس ، همواره شایسته توست . آمین . ))
می دونی چه چیز رو به عنوان حمد و سپاس قبول می کنم و چه چیز منو خشنود می کنه ؟
نه ، راستی چه چیزی تو رو خشنود می کنه ؟ دلم میخواد از این به بعد کاری کنم که تو خشنود بشی . دیدم چه بلائی سر زندگیم آوردم !! و دیدم چقدر عالیه که بتونم راه تو رو برم .
جواب سوالم رو دادی .
دادم ؟
بله .حمد و ستایش از نظر من همینه که همه ، مثل تو ، منو دوست داشته باشن و می بینم که داره کم کم اتفاق میفته . حالا که بعضی از اشکالاتت رو شد و میخوای اونا رو برطرف کنی ، چه کارها که نمی تونیم با هم بکنیم .
خدایا . ببینم چطوری منو درست می کنی ها ! اوکی ؟
اوکی .
خدایا قربونت برم . چقدر تو خوب و مهربونی و ما بنده ها ناشکر و ناسپاس . چقدر مظلومی خدا .
عجب صبری خدا دارد ، عجب صبری خدا دارد ، عجب صبری خدا دارد .............
من که بعد از خوندن این متن به این نتیجه رسیدم که : اگه دنبال درست کردن و تغییر دادن چیزی هستیم اولین چیز خود مائیم . چرا که خداوند در قرآن میفرماید :
(( و خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد تا زمانی که آن قوم ، خودشان سرنوشت خودشان را تغییر بدهند .))
و این یعنی اینکه : بسم الله .
اگه میخواید دنیا درست بشه اول باید اجزاء دنیا که مهمترینش ما آدمها یعنی اشرف مخلوقات خدائیم ، باید عوض بشیم .
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد . حالا ما یا علی بگیم و بیایم قبل از رفع عیب و نقصای دیگرون ، عیب و نقصای خودمون رو بشناسیم و رفعشون کنیم .
پس (( بسم الله ))
حالا شما چه نتیجه ای می گیرید ؟ لطفا برام بنویسید . خوشحال میشم .
روی هر پله که باشی خدا یه پله از تو بالاتره ، نه واسه اینکه از تو والاتره ( که هست ) ، واسه اینکه اگه خواستی بیفتی ، دستت رو بگیره .!!!!!!!!
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است ؟ گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است .
خوب امروز روز جمعه است . بخاطر همین دوست دارم حسن ختام نوشته هام قسمتی از دعای روز جمعه امام سجاد باشه :
بارخدایا ، مرا در دین خود تا زنده ام خواهی ، ثابت بدار و به ظلمت و گمراهی ، دلم را تاریک مگردان ، پس از آنکه به نور هدایت روشن ساختی ، و از جانب خود رحمت خاص عطایم فرما که همانا توئی بخشنده بی عوض .
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد ( ص ) و مرا از پیروان و شیعیان آن بزرگوار ، در قیامت محشور گردان و مرا توفیق ده بر اداء فریضه روزهای جمعه و بر طاعتهائی که در این روز بر من واجب نموده ای و بر عطاهائی که در آن ، برای اهلش در روز جزا نصیب گردانیده ای ، بهره مند و موفقم بدار که همانا توئی یکتا خداوندگار مقتدر حکیم .
آمین یا رب العالمین .
التماس دعا .
نظر یادتون نره .
قربان شما و ...
بای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی