سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خواندنیهای شنیدنی

خدایا ، به تو مدیونم همیشه یکشنبه 88/5/4 ساعت 1:57 عصر

سلام . مدتهاست که به این وب سر نزدم و این به این معنیه که خیلی وقته مطالعه مفید نداشتم . ولی مژده بدم که دو تا کتاب عالی امروز واسم خریداری شده که مطمئنا از شون توی این وب خواهم نوشت :


1- معراج السعاده از ملا احمد نراقی
2- زن در آینه جلال و جمال آیت اله جوادی آملی

 

منتظر من باشید ............


حالا چون سرکارم فقط یه شعر که خیلی دوست دارم می نویسم و می رم :

 

به تو مدیونم همیشه

مگه میشه بی تو باشم

از شبی که روبرومه

چه جوری بی تو رها شم

به تو مدیونم همیشه

مثه شب به صبح فردا

مثه موج سرد و تنها

به نگاه ناز دریا

به تو مدیونم همیشه

من خسته من ویرون

مثه خاک سرد و تشنه

به نوازشای بارون

به تو می رسم دوباره

زیر رگبار ستاره

وقتی بارون نگاهت

رو حریر شب می باره

اگه پایانی نباشی

واسه بغض و خستگیهام

چه جوری برگردم از این

جاده های بی سرانجام

تو خدای عاشقائی

به تو مدیونم همیشه

وقتی اسمتو میارم

لحظه لحظه تازه میشه

به تو مدیونم همیشه

من خسته من ویرون

مثه خاک سرد و تشنه

به نوازشای بارون

به تو می رسم دوباره

زیر رگبار ستاره

وقتی بارون نگاهت

رو حریر شب می باره

می باره............ 

 

فعلا بای

گفته باشم

نظر یادتون نره ها!!!!!!!!!!!!


نوشته شده توسط: رهرو حق

زکات علم ....... جمعه 88/4/19 ساعت 3:17 عصر

سلام . حالتون خوبه ؟ انشاالله که همگی خوب و خوش و سلامت باشید .
از وقتی این وب رو ساختم ، هر جائی که هر مطلب یا نوشته زیبائی می بینم ، میخونم یا می شنوم که روی خودم تاثیر می گذاره ، سعی می کنم اون رو به وبم منتقل کنم تا دیگران هم ازش استفاده کنند . چرا که فرموده اند :
زکات علم ، نشر آن است .
پریشب داشتم توی قفسه کتابام جستجو می کردم تا یه کتاب مفید و سازنده پیدا کنم که یهو چشمم افتاد به کتاب  چهل حدیث امام خمینی ( ره ) .
تا حالا سراغش نرفته بودم . واسه همین تصمیم گرفتم یه کم مطالعه کنم . دو صفحه اولش از نظر نگارش واسه نوشتن تو وب یه خورده ثقیل بود ولی به قسمت تفکرش که رسیدم ، چون خودمم بیشتر درگیرش شدم ، تصمیم گرفتم بنویسمش .
بنابراین الان که خونه ام ، علیرغم خستگی ناشی از کمک در اسباب کشی خونه خواهرم ، از خدا توفیق نوشتن خواستم که انگار بحمدلله حاصل شده .
امید که این نوشته ، بتواند تاثیرات لازم را در آنانی که به دنبال تغییر برای به سمت کمال رفتن هستند ،ایجاد نماید .

 

بنام آنکه جان را فکرت آموخت

 

تفکر

 

بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی ، تفکر ، است و بعضی از علمای اخلاق ، آن را در بدایات در مرتبه پنجم قرار داده اند که آن نیز در مقام خود صحیح است .


و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه : انسان لااقل در هر شب و روزی، مقداری  - ولو هم کم باشد - فکر کند در اینکه : آیا مولای او ، که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی  را از برای او فراهم کرده ، و بدن سالم و قوای صحیحه ،( که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران می کند  ) ، به او عنایت کرده ، و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده ، و از طرفی هم این همه انبیاء فرستاده و کتابها نازل کرده و راهنمائیها نموده و دعوتها کرده ، آیا وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست ؟
آیا تمام این بساط ، فقط برای همین حیات حیوانی و اداره کردن شهوت است که با تمام حیوانات شریک هستیم ؟ یا مقصود دیگری در کار است ؟
آیا انبیاء کرام و اولیاء معظم و حکمای بزرگ و علمای هر ملت که مردم را دعوت به قانون عقل و شرع می کردند و آنها را از شهوات حیوانی و از این دنیای فانی ، پرهیز می دادند ، با آنها دشمنی داشتند و دارند یا راه صلاح ما بیچاره های فرو رفته در شهوات را مثل ما نمی دانستند ؟


اگر انسان عاقل ، لحظه ای فکر کند ، می فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است . و منظور از این خلقت ، عالم بالا و بزرگتری است . و این حیات حیوانی ، مقصود بالذات نیست . و انسان عاقل باید در فکر خودش باشد و به حال بیچارگی خودش رحم کند و با خود خطاب کند :


ای نفس شقی که سالهای دراز در پی شهوات عمر خود را صرف کردی و چیزی جز حسرت نصیبت نشد ، خوب است قدری به حال خود رحم کنی . از مالک الملوک حیا کنی ، و قدری در راه مقصود اصلی ، قدم زنی ، که آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است . و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند روزه فانی ، که آن هم به دست نمی آید ، حتی با زحمتهای طاقت فرسا .
قدری فکر کن در حال اهل دنیا از سابقین تا این زمان که می بینی . ملاحظه کن زحمتهای آنها و رنجهای آنها در مقابل راحتی و خوشی پیدا نمی شود .
آن انسانی که در صورت ، انسان ، و از جنود شیطان است و از طرف او مبعوث است و تو را دعوت به شهوات می کند و می گوید زندگانی مادی را باید تامین کرد ، قدری در حال خود او تامل کن . و قدری او را استنطاق کن ، ببین ، آیا خودش از وضعیت راضی است ؟
یا آنکه خودش مبتلاست ، می خواهد بیچاره دیگری را هم مبتلا کند ؟


و در هر حال از خدای خود با عجز و زاری تمنا کن که تو را آشنا کند به وظایف خودت که باید منظور شود ما بین تو و او .
و امید است ، این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس اماره است ، راه دیگری برای تو بنمایاند و موفق شوی به منزل دیگر از مجاهده .


الحق و الانصاف که متن بسیار زیبا و معنی داری است . حق دارند که میگن:
2 ساعت تفکر از 70 سال عبادت برتر است .
چون گاهی اوقات ،  اندکی تفکر ،  اتفاقات بسیار بزرگی را رقم خواهد زد .
امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی ، همه ما را موفق به تفکری پویا و سازنده نماید تا با نزدیک شدن به مقام والای انسانی و کمال الی الله ، که هدف اصلی آفرینش انسان ، چیزی جز آن نیست ، بتوانیم ذره ای از الطاف و انوار الهی جاری بر روح و جسممان را جبران نمائیم . هر چند که جبران اینها با اندک عبادات و طاعات ما ، هرگز ، مقدور نخواهد بود .
و اما ........


باز هم تفال به حافظ :

 

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد ، مصرفش گل است و نبید
صفیر مرغ برآمد بط شراب کجاست ؟
فغان فتاد به بلبل ، نقاب گل که کشید ؟
ز روی ساقی مهوش ، گلی بچین امروز
که گرد عارض بستان ، خط بنفشه دمید
چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد
که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید
من این مرتع رنگین چو گل بخواهم سوخت
که پیر باده فروشش به جرعه ای نخرید
عجایب ره عشق ، ای رفیق بسیار است 
ز پیش آهوی این دشت ،شیر نر بدوید
به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم
که گم شد هر که در این ره به رهبری نرسید
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید
ز میوه های بهشتی چه ذوق دریابد
هر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزید
خدای را مددی ای دلیل راه حرم
که نیست بادیه عشق را کرانه پدید
گلی نچید ز بستان آرزو حافظ
مگر نسیم مروت درین چمن نوزید ؟
شراب نوش کن و جام زر به حافظ ده
که پادشه به کرم ، جرم صوفیان بخشید .........


 

اللهم اغفر لی و لوالدی و و لمن دخل بیتی مومنا و للمومنین و المومنات و لا تزد
الظالمین الا تبارا .......


یا حق و التماس دعا  



نوشته شده توسط: رهرو حق

تفکر

زیبائی پنج شنبه 88/4/18 ساعت 2:36 عصر

سلام .
خیلی فرصت ندارم . ولی حالا که این جمله قشنگ رو دیدم ، گفتم بنویسم تا هم واسه خودم ثبت بشه هم دیگران استفاده کنند :

 

   بهترینها را در خودتان خواهید یافت ، وقتی در دیگران زیبائی بجوئید ..........

 

یا حق......................


نوشته شده توسط: رهرو حق

حلال و حرام پنج شنبه 88/4/11 ساعت 8:57 عصر

سلام .
امشب که به فضل و حول و قوه الهی فرصتی دست داده ، چه بهتر که در مورد حلال و حرام از کتاب چهل حدیث حلال و حرام محمود شریفی مطالبی رو ثبت کنم .

 

خوردن برای زیستن و ذکر کردن است

                                         تو معتقد که زیستن از بهر خوردنست

 

تا در طلب گوهر کانی ، کانی

                                           ور در پی عمر جاودانی ، جانی

من فاش کنم حقیقت مطلب را

                                           هر چیز که در جستن آنی ، آنی

 

در سیرت اردشیر بابکان آمده است که حکیم عرب را پرسید که :
روزی چه مایه طعام باید خوردن ؟
گفت : صد درم سنگ کفایتست .
گفت : این قدر چه قوت دهد ؟
گفت : این قدر تو را بر پای همی دارد و هر چه برین زیادت کنی    تو حمال آنی !!!!

 

رسول اکرم ( ص ) : هر امتی گوساله ای دارد و گوساله این امت ، دینار و درهم است . ( منظور گوساله بنی اسرائیل است که موجب گمراهی پیروان حضرت موسی ( ع ) گردید . )

 

امیرالمومنان ( ع )‏: وقتی خداوند بنده ای را دوست بدارد ، مال و ثروت را پیش او منفور و ناپسند جلوه می دهد و آرزوهای او را کوتاه می کند و چون خداوند بدی بنده ای را اراده کند ، مال و ثروت را محبوب او قرار می دهد و آرزوهایش را گسترش می دهد . خداوند متعال ، بدی هیچ بنده ای را نمی خواهد ، مگر اینکه خود بنده اعمالی را انجام دهد که مورد خشم پروردگار خود قرار بگیرد که در این صورت خدا هم او را رها می سازد و به خودش وا می گذارد .

 

امام صادق ( ع ) :‏ ثروت از آن خداست و او آن را نزد بندگان خود امانت گذاشته و دستور داده است که از آن در حد متعارف بخورند و بیاشامند و لباس تهیه کنند و ازدواج کنند و برای سواری از آن استفاده کنند و بقیه آن را به مومنان نیازمند یاری دهند ، بنابراین کسی که در هر قسمت از حد معمول تجاوز کند و بیشتر مصزف کند مرتکب گناه شده است و آنچه زیادی خورده یا آشامیده یا پوشیده یا در امر ازدواج و سواری ، صرف کرده است ، حرام است .

 

امام صادق ( ع ) : دعای 4 نفر مستجاب نمی شود :
1- کسی که در خانه بنشیند و بگوید : خدایا روزی مرا برسان که خداوند به او می گوید : آیا دستور نداده ام که پی روزی بروی و تلاش کنی ؟
2- مردی که مغلوب زنش شده است که خداوند می گوید : آیا اختیار او را به دست تو واگذار نکردم ؟
3- فردی که دارای مال و ثروت باشد وآن را تباه کند و گوید : خدایا روزیم را برسان . که خداوند می فرماید : آیا دستور ندادم که میانه رو باش و اسراف نکن ؟ ( آیه قرآن : بندگان خدا کسانی هستند که هنگام انفاق اسراف نمی کنند و بخل هم نمی ورزند ، بلکه میان این دو راه ، میانه را می گیرند . )
4- مردی که پول داشته و آن را قرض داده بدون آنکه سندی بگیرد که خداوند می فرماید : مگر تو را دستور ندادم که شاهد بگیری ؟

 

امام صادق ( ع )‏:‏ابلیس ملعون می گوید : در مورد بنی آدم ، هر چه مرا خسته و ناتوان کند ، یکی از این سه چیز مرا نسبت به آدمیزاد ناتوان نمی کند و موفق به فریب آنان می شوم :‏
1- به دست آوردن مال از راه غیر حلال
2- جلوگیری کردن او از پرداخت واجب مالی
3- مصرف کردن مال در راه ناروا و حرام  

 

پیامبر اکرم ( ص ) هرگاه به مردی نگاهش می افتاد و از او خوشش می آمد ، می فرمود : آیا او شغل و حرفه ای دارد ؟ اگر می گفتند نه ، می فرمود : او از چشم من افتاد . گفته می شد چرا یا رسول الله ؟ پاسخ می داد : چون مومن اگر شغلی نداشته باشد ، با خرج کردن دینش زندگی کند و از دینش مایه می گذارد .

 

امام صادق ( ع ) : 3 خصلت است که در هر که باشد وارد بهشت می شود و خداوند از حوریان بهشتی نصیب او می کند ، هر قدر و هر طور که بخواهد :
1- فرو بردن خشم
2- صبر و مقاومت بر شمشیرها به خاطر خدای متعال
3- وقتی کسی به مال حرام می رسد ‍، آن را بخاطر خدا ترک کند .

 

پیامبر اکرم ( ص ) : انسان در قیامت قدم از قدم بر نمی دارد تا اینکه از 4 چیز سوال شود :
1- از بدن خود که در چه راهی آن را بکار گرفت ؟
2- از عمرش که در کجا و چه راهی سپری کرد ؟
3- از مالش که از کجا به دست آورد و در کجا مصرف کرد ؟
4- از محبت ما خاندان .......

 

امیر مومنان ( ع ) : بزرگترین حسرت روز قیامت ، حسرت خوردن کسی است که مالی از راه غیر حلال بدست آورد و برای فرد دیگر به ارث بگذارد . و او آنرا در راه اطاعت و بندگی خدا صرف کرده و بواسطه آن ، وارد بهشت گردد و اولی بواسطه آن مال حرام ( نخورده ) وارد جهنم گردد !!!!!!!!

 

پیامبر اکرم ( ص ) : وای بر تاجران امت من از گفتن لا و الله و بلی والله ( قسم خوردن در داد و ستد ) و وای بر صنعتگران امت من ، از امروز و فردا کردن ........

 

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند

                                                  داد و فریاد برآری که مسلمانی نیست ...........

 

امیدوارم که تونسته باشم مطالب مفید و مثمر ثمری ارائه بدم . منو از نظرات سازنده خودتون محروم نکنید و در این ماه مبارک رجب از دعای خیر خود مستفیذ فرمائید .
در پناه حق و یا علی ............

 

 

 


 


نوشته شده توسط: رهرو حق

چند رباعی از خیام ........ دوشنبه 88/4/8 ساعت 12:21 صبح

 

 

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من

وین حرف معما نه تو خوانی و نه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو

چون پرده بر افتد ، نه تو مانی و نه من...........

 

ای رفته به چوگان قضا همچون گو

چپ میخور و راست میرو و هیچ مگو

کانکس که تو را فکنده اندر تک و پو

او داند و او داند و او داند و او ............

 

ما لعبتگانیم و فلک لعبت باز

از روی حقیقی نه از روی مجاز

بازیچه همی کنیم بر نطع وجود

افتیم به صندوق عدم یک یک باز .........

 

نیکی و بدی که در نهاد بشر است

شادی و غمی که در قضا و قدر است

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل

چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است .......

 


نوشته شده توسط: رهرو حق

زندگی یکشنبه 88/4/7 ساعت 12:6 صبح

سلام .
اگر چه این شعر رو قبلا هم توی این وب نوشتم ، ولی حالا چون یه دوست محترم ازم خواسته دوباره هم می نویسم .
چون واقعا یه دنیا پیام توشه .......................

 

با همه داغ که از گردش دوران دارم

 

من به زیبائی این زندگی ایمان دارم

 

جویباریست گل آلوده ولی می دانم


صاف خواهد شد و این نقش به چشمان دارم


می شوم زرد ولی هیچ نمی پوسم من


چون که در خاک جهان ریشه فراوان دارم

 

به امید هر چه زودتر صاف شدن این جویبار گل آلوده...............

در پناه حق !!!!!!!!!!!


نوشته شده توسط: رهرو حق

لیس للانسان الا ما سعی جمعه 88/3/29 ساعت 5:54 عصر

سلام دوستان عزیز و مهربان . بخصوص شما دوستانی که با نظرات زیبا و سازندتون ، من رو مستفیذ می کنید . وقت همگی بخیر .
راستش رو بخواید ، بعد از نوشتن یه سری مطالب در مورد گناه ، دوست داشتم تا از روی کتاب وسعت رزق ، که شامل 70 بند استغفار امیرالمومنین ( ع ) است ‍، و موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت ، ناشر اونه ، چند تا از زیباترین بندهاش رو بنویسم . ولی هر چی نگاه می کنم ، می بینم همه بندهاش ، زیبا و آموزندست . واسه همین هم دو بند اولیش رو انتخاب می کنم و می نویسم .
اینم بگم که در مقدمه کتاب نوشته :


عربی بسیار فقیر ، نزد حضرت علی ( ع ) می رود و از عیالمندی و فقیری و نداشتن مالی که زندگیش را کفایت کند ،گلایه می نماید .
حضرت فرمودند
: ای برادر عرب ! چرا استغفار نمی کنی تا حالت نیکو شود ؟
عرض کرد : زیاد استغفار می کنم ، اما تغییری در زندگیم پیدا نشده است .
حضرت فرمودند : ای برادر عرب ! خدای متعال می فرماید :
به درگاه خدا توبه کنید و آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است . استغفار کنید تا رحمت فراوانش را بر شما فرود آورد و شما را با ثروت و اولاد ، مدد فرماید و باغها و نهرهای جاری به شما عطا کند . ( نوح / 10 )
یعنی چون به گناه بودن بعضی از اعمالت آگاه نیستی ، استغفار تو ناقص است ، زیرا از آنها استغفار نمی کنی و نتیجه نمی گیری .
سپس فرمود :  اینک به تو استغفاری می آموزم که اگر آن را هنگام خواب بخوانی ، خدا به تو وسعت رزق عطا فرماید . و فرمودند : شب ، قبل از خوابیدن ، این استغفار را بخوان و گریه کن و اگر اشکت جاری نشد تباکی کن .  
امام حسین ( ع ) فرمود : سال بعد اعرابی به خدمت حضرت آمد و عرض کرد :
یا امیرالمومنین ! خداوند به من نعمتهای زیادی عطا فرمود . شتران و گوسفندانم آن قدر زیاد شده اند که محلی برای نگهداری آنها ندارم .
حضرت فرمودند : ای برادر عرب ! قسم به آن خدائی که محمد ( ص ) را به نبوت برگزید ، بنده ای نیست که با این دعا به درگاه خدا استغفار کند ، مگر اینکه خدای متعال به برکت آن ، گناهانش را آمرزیده ، حوائجش را برآورده و به مال و اولادش ، فروانی و برکت ، عطا فرماید .


لازم به ذکر است که نسخه کامل این استغفار را مرحوم کفعمی در کتاب شریف بلدالامین نقل نموده اند .
و اما دو بند از بندهای این 70 بند استغفار :

                                                      بند اول

 

بار خدایا ! تو را مدح می گویم که به یاری تو موفق به ثنایت شدم ...
و به سبب فساد نیت و ضعف یقینم به ناتوانی خود ، که تو را آنطور که مستحق و سزاوار هستی ، مدح کنم ، اقرار دارم ...
بار الها ! تو خوب معبود و خوب پروردگاری هستی و من بد پرورش یافته ای هستم ...
تو خوب مولائی هستی و من بد بنده ای ...

تو خوب مالکی هستی و من بد مملوکی ...
چه بسیار گناهی که مرتکب شدم و تو عفو نمودی ...
و چه بسیار جرمها که از من سر زد و تو از آن گذشتی ...
چه بسیار خطاها کردم ، ولی مرا مواخذه نکردی ...
و چه بسیار بدیها که عمدا مرتکب شدم و تو از آن درگذشتی ...
و چه بسیار لغزشها که از من سر زد و از آن چشم پوشی نمودی و مرا بر غفلتم مواخذه نکردی  ...
اینک منم ، آنکه به خود ظلم کرده ام و به گناهم اقرار و به خطاهایم ، اعتراف دارم ...
پس ای آمرزنده گناهان ! از تو می خواهم ، که گناهم را ببخشی و از لغزشم در گذری ...
پس به نیکی اجابت کن که سزاوار اجابت و اهل تقوی و آمرزشی .......

 

                                         بند دوم


بار خدایا ! از تو مسالت آمرزش دارم ، از هر گناهی که به واسطه عافیت بخشی تو ، بدنم بر آن توانا شد ...
یا به واسطه نعمت فراوان تو ، به آن قدرت پیدا کردم ...
یا به واسطه رزق واسع تو ، به آن دست یافتم ...
و یا با پرده پوشی تو ، در آن گناه ، از مردم پنهان ماندم ...
یا هنگام هراسم از گناه ، در آن معصیت ، بر صبر و درنگ تو تکیه کردم ...
و در آن گناه ، از خشم بر من ، به حلمت ، اعتماد کردم و آن را بر عفو کریمانه ات ، واگذار نمودم ...
پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ...
ای بهترین آمرزندگان ...


اللهم اغفر لی و لوالدی و من دخل بیتی مومنا و للمومنین و المومنات و تزد الظالمین الا تبارا ......


استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ، ذوالجلال و الاکرام ، من جمیع جرمی و ظلمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه ......


خدایا خودت آخر عاقبت همه بندگانت رو ختم به خیر کن ... آمین یا رب العالمین
در پناه حق پیروز و سربلند باشید 
التماس دعا .............


نوشته شده توسط: رهرو حق


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
44447


:: بازدیدهای امروز ::
5


:: بازدیدهای دیروز ::
8



:: درباره من ::

خواندنیهای شنیدنی

رهرو حق
و من یتوکل علی الله فهو حسبه

:: لینک به وبلاگ ::

خواندنیهای شنیدنی


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

اصلا . انتقام . باش . به . تفکر . خدا . راضی . رضای . شیرین . عفیف پاکدامن . فرشته ای از فرشتگان خدا . مادر . نیست . .


:: آرشیو ::

خرداد 1388



:: لوگوی دوستان من ::



:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو