سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خواندنیهای شنیدنی

سلام


روز مادر بر همه مادران و فرزندان برومند ایران همیشه سرفراز مبارک

 

 

تقدیم به همه کسائی که روز مادر را بر سر مزار مادرانشان و با یاد و خاطره زیبای آنها جشن می گیرند .

 

این اولین این آخرین، ترانه مسافره
یه سایه از یه حادثه است  ، یه هق هق از یه خاطره
فاجعه بود رفتن تو ، بغض سکوتمو شکست
جغد سیاه غصه هم ، رو بوم خونمون نشست
هرگز نخواه که خندمو ، با قصه همبازی بشم
باور کنم نیستی دیگه ، به مرگ تو راضی بشم
اون دستائی که تو رو برد ، هرگز شکستمو ندید
فاصله ها زیاد شدن ، دستام به دستات نرسید
اون سنگ قبر رو سرت ، طعنه به اشکام میزنه
کاش تو بودی من نبودم ، این آخرین حرف منه
تو زیر خاک رفتی ولی ، من اینجا پوسیده شدم
برای برگشتن تو می گذرم از جون خودم
کی فکر می کرد یه روزی من ، همدم خاک تو بشم
تو قول بده بیای پیشم ، هر چی بخوای همون میشم
به رسم خاک و آب و یاس ، سپردمش به دست  باد
مسافرم سفر بخیر ، بهشت مبارک تو باد
اشکهایم را پذیرا باش آنگاه که سجده بر خاک تو می زنم
آنگه که حجم خاک دیواریست بین بودن و نبودن
اضطرابم را پذیرا باش آنگاه که پر می کشم تا آسمان تو
آنگاه که حجم خاک جسمم را گرو می گیرد تا بداند که در آغوش تو آرامش می گیرم  
سقوطم را پذیرا باش که نیاموختیم هر فرازی را فرودیست 
آری جای خالیت خالیست و تنها کلامم بعد از تو باز هم باز هم تنهائیست.........
اون سنگ قبر رو سرت طعنه به اشکام میزنه
کاش تو بودی من نبودم ، این آخرین حرف منه ..........


البته این شعر رو با اجازه آقا ایمان ، از رو وبلاگ ایشون نوشتم تا اول به خودش و بعد به تمام کسائی که داغ مادر دیدند تقدیم کنم .

 

                      

 

           مامان جونم دوستت دارم عزیزم .



نوشته شده توسط: رهرو حق

مادر

تبریک شنبه 88/3/23 ساعت 6:51 صبح

سلام
صبح اول وقتی اومدم بگم :

 

مبارک باشد پیروزی بر هواخواهان رئیس جمهور محبوب و عزیزمون :


                  دکتر محمود احمدی نژاد

 

 

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 


نوشته شده توسط: رهرو حق

زندگی بدون گناه زیباست . جمعه 88/3/22 ساعت 10:4 عصر

 

سلام .
دیروز قول دادم در اولین فرصت یه سری از مطالبی رو که در کتاب گناهان کبیره از حمزه کریم خانی خوندم ، توی وبم بنویسم و الان بحمدالله فرصتی پیش اومده که این کار رو بکنم . پس بی حاشیه نویسی میرم سر اصل مطلب .

 

 

                        زندگی بدون گناه زیباست .........

- گناه ، بیماری خطرناکی است که اگر مداوا نشود ، به مراتب از بیماریهای جسمی خطرناکتر است .
- گناه ، از عالیترین تجلیات جان ما که ارتباط و توجه به آفریدگار جهان است ، جلوگیری می کند .
- گناه ، مانع دعا و استجابت آن می شود .
- گناه ، ملتها را نابود می کند .
- گناه ، نعمتها را دگرگون می سازد .
- گناه ، اساس خوشبختی را که آرامش خاطر باشد ، از انسان سلب می کند .
- گناه ، عمر را کوتاه می کند .
- گناه ، زندگی را بر انسان ، سخت و دشوار می سازد .
- گناه، موجب تمام بدبختی ها و رنجها و مصائب انسان و جامعه می شود .

                   گناهانی که دعا را باز می گردانند

امام سجاد ( ع ) : آن گناهانی که دعا را باز می گردانند و به اجابت نمی رسانند عبارتند از :
بددلی و بدطینتی ، نفاق با برادران ایمانی ، باور نداشتن اجابت دعا ، تاخیر نمازهای واجب تا آنکه وقت آن بگذرد ، نزدیک نشدن به خدای عز و جل به وسیله نیکی و صدقه ، بدزبانی و فحش در گفتار .

                      گناه را به گردن روزگار نیندازیم ...........

امام صادق ( ع ) : روز قیامت که می شود ، زن زیبائی را که به خاطر زیبائیش به فتنه و گناه افتاده است می آورند ، آن زن می گوید : پروردگارا ! چون تو مرا زیبا آفریدی ، به خاطر همین زیبائی بود که من دچار فتنه و گناه شدم . پس مریم را که در زیبائی کم نظیر بود در برابر آن زن بیاورند و بگویند : تو زیباتری یا این ؟ ما او را زیبا آفریدیم ، ولی مفتون گناه نشد .
همچنین مرد زیبائی را که به خاطر زیبائیش دچار گناه شده است می آورند ، وی می گوید : پروردگارا ! تو مرا زیبا آفریدی و من به این خاطر دچار فریب زنان شدم . پس یوسف را نزد او آورند و به او بگویند : تو زیباتر بودی یا این ؟ ما او را زیبا خلق کردیم، ولی مفتون زنان نشد .
آنگاه مرد بلا رسیده ای را که به خاطر بلاهائی که به او رسیده ، به فتنه دچار گشته است را می آورند . آن شخص می گوید : پروردگارا ! بلا را بر من سخت کردی و از این رو من دچار فتنه شدم . ایوب را بیاورند و به او بگویند : آیا بلای تو سخت تر بود یا بلای این ؟ او هم گرفتار بلا شد ، اما به فتنه نیفتاد .

                                       گناه و سلب نعمت

امام صادق ( ع ) : خداوند نعمتی به بنده ای نداده است که از او بگیرد ، جز آنکه گناهی کند که به سببش سزاوار سلب آن نعمت شود .

                                  گناه و نزول بلا و مصیبت

علی ( ع ) : از گناهان بپرهیزید که هیچ بلا و کم شدن روزی نیست ، جز به واسطه گناه ، حتی خراشها و زخمهای بدن و سقوط و افتادن و هر مصیبتی .
امام صادق ( ع ) : آگاه باشید که هیچ رگی نمی زند و هیچ مصیبت و سردرد و مرضی پیش نمی آید ، مگر به خاطر گناه و این است معنای گفتار خداوند عز و جل در کتابش که فرمود : مصیبتی که به شما رسیده است ، به سبب چیزی است که دستهایتان کسب نموده و خداوند از بسیاری از خطاهای شما در می گذرد .

                                      منشا گناهان

رسول خدا ( ص ) : علاقه و محبت دنیا ، منشا و راس هر خطا و کلید هر گناهی است .

                              گناهان جدید و بلاهای جدیدتر

امام رضا ( ع ) : هرگاه بندگان ، گناهانی انجام دهند که پیش از آن ، مرتکب چنین گناهانی نمی شدند ، بلاهائی برای آنها پیش می آید که پیش از آن ، چنین بلاهائی را سراغ نداشتند .

                             بی حبائی عامل گسترش گناه

یکی از عوامل تباهی محیط و گسترش گناه ، بی شرمی و پاره کردن پرده حیا است . که برای اجتناب از آن ، باید حیای اسلامی را حفظ کرد .
رسول خدا ( ص ) : به طور کامل از خدا حیا کنید . 
امیرمومنان ( ع ) : کسی که از مردم حیا نمی کند ، از خدا هم حیا نمی کند . نیکوترین حیا ، حیای از خودت می باشد .

                                      تجاهر به گناه

آشکار نمودن گناه ، گناه صغیره را به کبیره تبدیل می کند . شاید از این نظر که آشکار نمودن گناه ، حاکی از تجری و بی باکی بیشتر گنهکار است و موجب آلوده کردن جامعه و عادی نمودن گناه می گردد .
امیرمومنان ( ع ) : از آشکار نمودن گناهان بپرهیز ، که آن از سخت ترین گناهان است .
امام رضا ( ع ) : پاداش پنهان کننده کردار نیک ، معادل هفتاد کار نیک است و آشکار کننده گناه ، خوار می باشد .

استغفار نشانه سعادت
امام صادق ( ع ) : هرگاه خدای عز و جل نسبت به بنده ای نظر خیر و خوبی داشته باشد ،زمانی که آن بنده گناهی انجام دهد ، خداوند او را به بلائی دچار کند که به استغفار و آمرزش خواهی متذکرش سازد و چون نسبت به بنده ای نظر خیر نداشته باشد ، زمانی که آن بنده گناه کند ، دنبالش نعمتی بدو دهد تا استغفار از یادش ببرد و همین معنای سخن پروردگار است که : تدریجا آنها را از جائی که نمی دانند به دام اندازیم ( یعنی به وسیله نعمتها در هنگام ارتکاب گناهان )

                                        درمان درد گناه

امیرمومنان ( ع ) : گناها درد و داروی آن استغفار است و شفای این بیماری آن است که دیگر به گناه باز نگردی . با استغفار خود را خوشبو کنید ، مبادا بوی بد گناهان ، شما را رسوا کند .

                            هفت ساعت فرصت برای استغفار

امام صادق ( ع ) : کسی که کار بدی انجام دهد ، 7 ساعت از روز به او مهلت داده می شود . پس اگر 3 مرتبه بگوید : استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم و اتوب الیه آن گناه بر او نوشته نمی شود .
رسول خدا ( ص ) : فرشته سمت راست بر فرشته سمت چپ امیر است . پس هرگاه بنده ای گناهی کند ، فرشته سمت راست به سمت چپی می گوید : شتاب مکن و به او 7 ساعت مهلت بده . پس اگر 7 ساعت بگذرد و او استغفار نکند ، به فرشته سمت چپ می گوید : بنویس ، چقدر بنده کم حیائی است !!!!!

                                  شادمانی خدا از توبه بنده

امام باقر ( ع ) : همانا شادمانی خداوند تبارک و تعالی به خاطر توبه بنده اش ، بسیار بیشتر از شادمانی کسی است که مرکب و توشه خود را در شبی تاریک گم کرده و سپس آن را یافته است .

                                   صد مرتبه استغفار در روز

امام صادق ( ع ) : هر کس که در هر روز 100 مرتبه استغفرالله بگوید ، خداوند 700 گناه او را می آمرزد و بنده ای که در روز مرتکب 700 گناه شود ، خیری در او نیست .

                                       جبران کننده گناهان

امام صادق ( ع ) : نماز ، پوشش و کفاره گناهان است . 
 امام صادق ( ع ) : خوش خلقی ، گناه را نابود می کند ، همانگونه که خورشید ، شبنم را از میان می برد . 
 امام صادق ( ع ) : صدقه دادن در شب ، خشم الهی را فرو می نشاند و گناهان بزرگ را نابود می کند .
رسول خدا ( ص ) : هر کس خدمت به عیالش را ننگ نداند و به آن همت گمارد ، کفاره گناهان کبیره اش خواهد بود .
امیرمومنان ( ع ) : به فریاد مصیبت زدگان رسیدن و زدودن رنج از خاطر رنج دیدگان ، کفاره گناهان بزرگ است .

 امام صادق ( ع ) : مردم به وسیله احسان و نیکی خود ، بیشتر عمر و زندگی می کنند تا به عمرهای طبیعی خود و به گناهان بیشتر می میرند تا به وسیله مرگهای طبیعی .

 

اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم
اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم
اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم

 اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا
اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلا
اللهم اغفر لی کا ذنب اذنبته و کل خطیئه اخطاته


اللهم انی اسئلک توبه قبل الموت و راحه عند الموت و المغفره بعد الموت و العفو عند الحساب و نجاه من النار


اللهم ارزقنی عقلا کاملا
و لبا راجحا
و عزا باقیا
و قلبا زکیا
و عملا کثیرا
و ادبا بارعا
و اجعل ذلک کله لی و لا تجعله علی


                           برحمتک یا ارحم الراحمین

 

 

 

خدایا خیلی خیلی خیلی (به توان بینهایت ) دوست دارم و خوشحالم که تو بهتر از

خودم اینو میدونی ......

یا حق .................................



 


نوشته شده توسط: رهرو حق

عشق چیست ؟ پنج شنبه 88/3/21 ساعت 6:56 عصر

سلام .
احوال دوستان خوبم چطوره ؟ چه خبرا ؟ بخصوص از انتخابات ؟
الان تو قسمت پیام رسان بودم . بابا ایول چقدر همه مثه خودم فکر میکنن !!!!!!!!!!. نمیدونید چقدر خوشحالم که مردممون به راحتی فریب معاویه های زمان رو نمیخورن و میدونن که پشت این چهره های به اصطلاح مردمی و استفاده از رنگهای مقدس ، چه رمز و رازهائی نهفته است !!!!!!!
به قول یه بنده خدا : قرآن رو سر نیزه کردن ، شال سبز که مقدس تر از اون نیست !!!!!!!


ایول داره خدائیش . ایول ایول ، داش محمود و ایول .


روز به روز علاقم بهش بیشتر میشه . میدونین چرا ؟
چون : آنچه از دل برآید ، بر دل نشیند .
بهر حال : افوض امری الی الله ، ان الله بصیر بالعباد .


امروز ظهر حوصله کلاس ایروبیک رفتن نداشتم . با مینا داشتیم میومدیم خونه که خواهرش ( منشی دفتر مدیریت ) و یکی از اقایون داروخونه رو هم سوار کردیم . جالبه که هر دوشون طرفدار موسوی بودن و تا اینجا لیچار بارشون کردیم . ولی کلی خندیدیم .
تازه امروز تو بیمارستان ، کلی از کسائی که طرفدار موسوی بودن با شنیدن حرفای دیشب احمدی نژاد ، طرفدار دکتر مردمی نژاد شده بودن . خیلی جالبه ، وقتی باهاشون بحث میکنی خیلی زود کم میارن . البته من خیلی کم وارد بحث میشم ، ولی چند تا از همکارام که اطلاعات بالائی دارن ، تونستن رای چند نفر رو عوض کنن .
بالاخره یه رای هم یه رایه .
بگذریم . اومدم خونه دیدم هیچکس نیست . زنگ زدم خونه خواهرم دیدم اینجان . بلافاصله واسم کار تراشیدن که : پنیر پیتزا و خمیر مایه رو بردار بیار ‍، میخایم واسه تولد مینا  (خواهر ته تغاریه ) ، تولد بگیریم . هیچی دیگه منم مجبور شدم بیام اینجا . حالا هم خونه اونام . تازه جالب تر از همه اینه که یه ساعت دیگه امتحان زبان دارم . و میبینید که چقدر دارم از استرس تلف میشم . جون عمم ‏!!!!!!!!!!!!!!!


داشتم تو کتابای عماد می گشتم که یه مطلب قشنگ واسه وبلاگم بیابم ، یه کتاب یافتم در مورد گناهان کبیره .
باور کن از خوندنش ، مو به تنم راست شد . قصد داشتم چند تا از مطلباش رو بنویسم ولی هم وقت نیست ، امتحان دارم . هم اینکه پدر مکرم دارن مطالعه میفرمایند .البته قول میدم در اولین فرصت این کار رو بکنم .  
ولی در عوض کتاب : آخرین راز شاد زیستن رو یافتم و یه مطلب بسیار زیبا پشتش نوشته بود که واستون می نویسم :

 

عشق چیست ؟

شخصی به همسرش می گوید :

من عاشق تو هستم و بدون تو نمی توانم زندگی کنم .

اما این عشق نیست ، گرسنگی است .

شما نمیتوانید در آن واحد ، هم کسی را دوست بدارید و هم بی تابانه نیازمندش باشید .

عاشق واقعی کسی است که :

معشوق خود را ازاد می گذارد تا خودش باشد .

در عشق ، اجباری نیست .

عشق یعنی : امکان انتخاب به معشوق دادن .

برای انکه کسی یا چیزی را به دست آوری

رهایش کن ...............

 

البته من که پای حرف خودم هستم . ( حرف مرد یکیه . مرغم یه پا داره . )
چیزی به نام عشق ، وجود خارجی نداره . حالا شما هر چی میخای بگو بدوش . من که میگم نره !!!!!!!!!

 

چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم ؟
خانه اش ویران باد ......
من اگر ما نشوم تنهایم
تو اگر ما نشوی ، خویشتنی ........


راستی امشب لطفا 5 بار ایه 26 سوره آل عمران رو حتما بخونید واسه پیروزی حق بر باطل .
فردا هم توی برگه های رای فقط و فقط ، اسم و فامیل کاندید محترم رو بنویسید چون آقا و دکتر و ..... رای رو باطل میکنه .
فقط و فقط هم با خودکارای خودتون بنویسید .
دیگه واقعا داره دیرم میشه .
فعلا بای


نوشته شده توسط: رهرو حق

رضایت یکشنبه 88/3/17 ساعت 9:26 عصر

سلام دوستان گرامی و عزیز . خوبید انشاالله ؟
امیدوارم که در پناه الطاف الهی ، خوب ، خوش و سلامت باشید . راستی چه خبر از انتخابات ؟ خدائی عجب بازار گرمی داره این انتخابات . امسالم که دیگه پرشور و هیجان تر از هر ساله .
کاش زود نتیجه معلوم میشد . هر جائی که میری و میای ، بحث داغ مجلس ، انتخاباته .
دم احمدی نژاد گرم که اینقدر شجاع و جسور و مسلطه . وقتی حرف می زنه آدم کیف می کنه . خدا کمکش کنه که رای بیاره . این مرد فکرای بزرگی تو سرشه که میتونه ایران رو متحول کنه . فقط به زمان نیاز داره که این کوته فکرا ، نمیفهمن .
ولی اون ، صادقانه ، مخلصانه و بی ریا داره کار می کنه . من که خیلی دوسش دارم ، چه رئیس جمهور باشه ، چه نباشه . 

 

  زنده باد احمدی نژاد ...........     

                                       
خوب حالا بریم سر متن امروز .


چند روز پیش از کنار برد مرکزی بیمارستان رد می شدم که این متن به چشمم خورد . حیفم اومد بقیه نخوننش . واسه همین امروز اومدم بنویسم تا دیگران هم مستفیذ بشن . روی برد با یه خط قشنگ نوشته بود :

 

(( طوطی و کلاغ ، هر دو ، سیاه آفریده شدند . طوطی

 

 اعتراض کرد و زیبا شد . ولی کلاغ ، به رضای خدا ، راضی

 

 شد . اکنون طوطی در زندان است و کلاغ آزاد .......... ))

 


از درستی یا نادرستی این متن اطلاعی ندارم . فقط چون پیام بسیار زیبائی رو در بر داشت نوشتم . امیدوارم خوشتون بیاد .


راستی پنج شنبه ، ساعت هفت و نیم عصر ، امتحان تعیین سطح زبان دارم . دعا کنید منو نندازن توی اون ترمائی که گذروندم ، که تحمل کلاس و درس تکراری برام عذاب آوره . دعا کنید بیفتم تو ترم خودم .
ضمنا ، نظر یادتون نره . خواهش می کنم وقتی این وب رو میخونید نظرتون رو حتما واسم بنویسید . خوشحال میشم و مطمئنا ، نقایصش رو رفع خواهم کرد .
قربان شما : بای


نوشته شده توسط: رهرو حق

راضی، باش، به، رضای، خدا

آغوش پروردگار جمعه 88/3/15 ساعت 1:23 عصر

                                                      
                                                    به نام خدا
بازم سلام دوستان عزیز و گرامی . امروز داشتم تو کتابام می گشتم که کتاب در آغوش پروردگار رو پیدا کردم . قبلا خونده بودمش . شاید اینم از الطاف الهی بود که حالا که این وب رو ساختم این کتابو ببینم . واسه همین نشستم و نوشتمش . البته باید بگم که توی تایپش ، پسر دائی عزیزمم اقا مهدی گل گلاب که مثلا واسه نهار به دعوت من اومده بود اینجا کمکم کرد . آخه داشت نق می زد که منو دعوت کردی خودت نشستی اون بالا؟ منم برا اینکه از دلخوریش جلوگیری کنم ازش خواستم بیاد کمکم . یه کم من واسش خوندم اون نوشت ، یه کم اون خوند من نوشتم !! حالا بماند که چقدر قر زد و نق نق کرد ولی بهر حال تموم شد . فقط خواهش می کنم بخاطر طولانی بودن متن ازش فرار نکنید . چون در این صورت مطمئنم پشیمون خواهید شد . ضمنا نظرات محترم و سازندتون رو هم از من دریغ نکنید . قربان شما : بهاره


(( ای خدای بزرگ که در آسمانی .......... ))

بله.......

اه ! حواسمو پرت نکن دارم دعا می کنم !!

خوب تو منو صدا کردی ....

من ؟!! من که دارم دعا می خونم : (( ای خدای بزرگ که در آسمانی .......))

دیدی ،دوباره صدام کردی .مگه نگفتی : (( ای خدای بزرگ که در آسمانی .....؟ ))خوب ، من اینجام .

آها ، اما من منظوری نداشتم . فقط داشتم دعای روزانمو می خوندم . من همیشه با خدا راز و نیاز می کنم . چون حالمو خوب می کنه و احساس می کنم وظیفم رو انجام دادم !!!!!!

بسیار خوب ، ادامه بده می شنوم .

(( نام تو مقدس باد ......))

منظورت چیه ؟

از چی ؟!!

از (( نام تو مقدس باد ......))؟ مقدس یعنی چی ؟

خوب ،....... یعنی ......ام م م م ، ....... نمی دونم . خوب این یه قسمت از دعاست دیگه .!!! راستی معنیش چیه ؟

یعنی (( عزیز )) ، (( منزه )) ، (( عالی ))

آها . تا حالا دربارش فکر نکرده بودم !!!!!!
((.....پادشاهی تو بر زمین بیاید و اراده تو بر زمین جاری شود ، همانگونه که بر آسمانها جاریست . ))

واقعا میخوای که اراده من بر زمین جاری بشه ؟

بله . چرا که نه !!!

بخاطرش چکار حاضری بکنی ؟

کار ؟! مگه باید کاری کرد ؟ دربارش فکری نکردم .اما فکر می کنم خیلی خوب میشه که تو کنترل همه چیز اینجا رو هم مثل آسمون به دست بگیری .

اون وقت تو رو هم کنترل کنم ؟

خوب ...... من نماز میخونم ، دعا ، ......

فقط همین ؟!! بداخلاقیت چی ؟ تو برای رفع اون باید بیشتر کار کنی .پول خرج کردنت هم همین طور ..... همه پولاتو خرج خودت می کنی . کتابائی که میخونی چی ؟ چیزای خوبی نیستن .


چقدر از من ایراد می گیری !!! منم مثل بقیه .

مگه نمیخوای که اراده من بر زمین جاری بشه ؟ خوب پس باید از تو و امثال تو که اینو می خواین شروع کنم .

آهان . خوب . درسته من اشکالاتی دارم . پس حالا که میخوای روی عیبام کار کنی یادت باشه چند تای دیگه هم دارم .

می دونم .

البته تا حالا خیلی در این باره فکر نکرده بودم . اما می بینم که واقعا دلم می خواد از شر بعضی هاشون خلاص بشم .

خوبه ، داریم به یه جاهائی می رسیم . با هم روی اونا کار می کنیم تا موفق بشی . 

ببین خدا این دعا داره کمی طولانی تر از معمول میشه . (( لطفا نان امروزم را مرحمت کن .......)) باید برم .

نان ؟ تازه باید مواظب خوردنت هم باشی . همین حالا هم اضافه وزن داری !!

خدایا چقدر امروز از من ایرد می گیری !!!! من دارم وظیفه دینی روزانمو انجام می دم ، یهو وارد میشی و ایراد گیریت شروع میشه !!!!

خوب وقتی با توجه و درست دعا بخونی همینه دیگه . صدات به گوشم می رسه ، میام و جوری میشه که شاید ناچار بشی خودتو تغییر بدی . تو منو صدا کردی ، منم اومدم . به دعا خوندنت ادامه بده . میخوام ببینم در ادامه چی میگی ؟

می ترسم !!!

از چی ؟!!

آخه می دونم چی به من می گی !!

خوب ، امتحان کن .

(( ....... خدایا بدیهای ما رو ببخش ، همانطور که ما کسانی را که به ما بدکرده اند می بخشیم . ))

خوب ، نظرت در مورد مریم چیه ؟

می دونستم که پای اونو وسط می کشی . مگه ندیدی چه دروغهائی درباره من گفته ؟!! چه قصه ها درباره خانوادم سر هم کرده . هنوز تقاص اینا رو پس نداده . قسم خوردم تا حسابامو باهاش صاف نکنم ، آروم نگیرم !!!

پس این چیزهائی که در دعا میگی چی میشه ؟؟؟

موضوع مریم و ندید بگیر .

خوبه ، لااقل صداقت داری . اما این بار تلخ و سنگین رو با خودت بردن و این تلخی رو در دل نگهداشتن ، چه لطفی داره ؟ 

بذار حسابمو با اون صاف کنم ، اون وقت حالم بهتر میشه . چه بلایی که سرش نیارم . کاری می کنم که آرزو کنه هیچ وقت همسایه ام نشده بود .

اما میدونی که با این کار ، حالت بهتر نمیشه ؟ انتقام اصلا شیرین نیست . ببین از فکر انتقام ، چقدر منقلب شدی ! بیا ، خودم همشو درست می کنم .

می تونی ؟ چطور ؟

مریم رو ببخش . من هم تو رو می بخشم . اون وقت میبینی چقدر قلبت آروم میشه .بذار حس نفرت و بدی با مریم بمونه . تو خودتو از این حس خلاص کن .

مثل همیشه حق با توست . خدایا ببین ، الان بیشتر از اون که بخوام از مزیم انتقام بگیرم ، دلم میخواد با تو صاف و رو راست باشم . باشه ، من اونو می بخشم . حتی بهش کمک می کنم که در زندگی راه درست رو پیدا کنه . حالا که به این قضیه فکر می کنم ، دلم برای مریم می سوزه ، در وضع بدی گیر افتاده. باید تاوان ضایع کردن حق دیگران رو بپردازه . خدایا ، خودت یه جوری راه درست رو پیش پاش بذار . 


آفرین . عالی شد ، حالا چه احساسی داری ؟

اوم م م م ........، خوب ، بد نیست . نه ، راستشو بخوای خیلی بهتر شدم . گمان کنم امشب ، بعد از مدتها دیگه گرفته و عصبی به رختخواب نرم . تا یادم میاد همیشه ناراحت به رختخواب رفتم و چون نمیتونستم درست استراحت کنم ، همیشه خسته و کسل بودم . گمان کنم از این به بعد ، درست بشه .

دعات هنوز تموم نشده ، ادامه بده .

آها ، (( .....خدایا ، ما را چنان هدایت کن که وسوسه بر ما غلبه نکند و از شر بدیها نجاتمان بده . ))

همین کار را خواهم کرد . تو هم سعی کن خودتو در وضعیتی قرار ندی که دچار وسوسه بشی .

منظورت چیه ؟

وقتی می دونی کسی باید لباساشو بشوره و خونه رو مرتب کنه ، تلویزیون روشن نکن . یا اگه میبینی نمیتونی روی دوستات تاثیر خوبی بذاری ، و گفتگوهاتونو به مسیر مثبتی هدایت کنی ، شاید بهتر باشه نسبت به این دوستیها تجدید نظر کنی . 
یه چیز دیگه ، نذار همسایه ها و دوستات برات بت بشن و بخوای از اونا تقلید کنی . و خواهش می کنم از من هم به عنوان راه فرار استفاده نکن !!!!

قسمت آخر رو نفهمیدم .

وقتی در شرایط بدی قرار می گیری ، به دردسر میفتی ، به من پناه می بری و می گی : (( خدایا ، اگه از این گرفتاری خلاصم کنی ، قول میدم دیگه فلان کار و نکنم .)) از این وعده و وعیدا چند تا دادی ؟ یادت هست ؟

اوه ه ه ه ......، بله ، شرمندم ، واقعا شرمندم ، ای خدا .

به یاد کدومشون افتادی ؟

اون شبی که امیرعلی رفته بود و من و بچه ها در خانه تنها بودیم ، چنان بادی می وزید که فکر می کردم الان سقف خونه از جا کنده میشه ، رعد و برق هم که همه رو به وحشت انداخته بود . یادمه گفتم : (( خدایا اگر ما را از این وضع خلاص کنی قول میدم هیچ وقت دعایم را ترک نکنم . ))

خوب ، من کار خودم رو کردم ، تو چی ؟

متاسفم ، واقعا متاسفم . تا حالا فکر می کردم فقط دعا کافیه و لازم نیست کار دیگه ای بکنم . هیچ وقت فکر نمی کردم اتفاق امشب پیش بیاد .

خوب ، ادامه بده و دعاتو تموم کن .

(( خدایا ، پادشاهی و اقتدار ، و حمد و سپاس ، همواره شایسته توست . آمین . ))

می دونی چه چیز رو به عنوان حمد و سپاس قبول می کنم و چه چیز منو خشنود می کنه ؟

نه ، راستی چه چیزی تو رو خشنود می کنه ؟ دلم میخواد از این به بعد کاری کنم که تو خشنود بشی . دیدم چه بلائی سر زندگیم آوردم !! و دیدم چقدر عالیه که بتونم راه تو رو برم .

جواب سوالم رو دادی .

دادم ؟

بله .حمد و ستایش از نظر من همینه که همه ، مثل تو ، منو دوست داشته باشن و می بینم که داره کم کم اتفاق میفته . حالا که بعضی از اشکالاتت رو شد و میخوای اونا رو برطرف کنی ، چه کارها که نمی تونیم با هم بکنیم .

خدایا . ببینم چطوری منو درست می کنی ها  ! اوکی ؟

اوکی .

  

 

خدایا قربونت برم . چقدر تو خوب و مهربونی و ما بنده ها ناشکر و ناسپاس . چقدر مظلومی خدا .
عجب صبری خدا دارد ، عجب صبری خدا دارد ، عجب صبری خدا دارد .............
من که بعد از خوندن این متن به این نتیجه رسیدم که : اگه دنبال درست کردن و تغییر دادن چیزی هستیم اولین چیز خود مائیم . چرا که خداوند در قرآن میفرماید :
(( و خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد تا زمانی که آن قوم ، خودشان سرنوشت خودشان را تغییر بدهند .))
و این یعنی اینکه : بسم الله .
اگه میخواید دنیا درست بشه اول باید اجزاء دنیا که مهمترینش ما آدمها یعنی اشرف مخلوقات خدائیم ، باید عوض بشیم .
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد . حالا ما یا علی بگیم و بیایم قبل از رفع عیب و نقصای دیگرون ، عیب و نقصای خودمون رو بشناسیم و رفعشون کنیم .
پس (( بسم الله ))
حالا شما چه نتیجه ای می گیرید ؟ لطفا برام بنویسید . خوشحال میشم .


 

روی هر پله که باشی خدا یه پله از تو بالاتره ، نه واسه اینکه از تو والاتره ( که هست ) ، واسه اینکه اگه خواستی بیفتی ، دستت رو بگیره .!!!!!!!!

 

گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است ؟ گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است .

 

خوب امروز روز جمعه است . بخاطر همین دوست دارم حسن ختام نوشته هام قسمتی از دعای روز جمعه امام سجاد باشه :

بارخدایا ، مرا در دین خود تا زنده ام خواهی ، ثابت بدار و به ظلمت و گمراهی ، دلم را تاریک مگردان ، پس از آنکه به نور هدایت روشن ساختی ، و از جانب خود رحمت خاص عطایم فرما که همانا توئی بخشنده بی عوض .
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد ( ص ) و مرا از پیروان و شیعیان آن بزرگوار ، در قیامت محشور گردان و مرا توفیق ده بر اداء فریضه روزهای جمعه و بر طاعتهائی که در این روز بر من واجب نموده ای و بر عطاهائی که در آن ، برای اهلش در روز جزا نصیب گردانیده ای ، بهره مند و موفقم بدار که همانا توئی یکتا خداوندگار مقتدر حکیم .
آمین یا رب العالمین .

 


التماس دعا .
نظر یادتون نره . 
قربان شما و ...
بای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی


نوشته شده توسط: رهرو حق

انتقام، اصلا، شیرین، نیست .

سرآغاز پنج شنبه 88/3/14 ساعت 11:7 عصر

سلام
امیدوارم که حال همگی خوب و خوش باشه و هیچ کس در هیچ کجای دنیا هیچ مشکلی نداشته باشه .
این وبلاگ رو به این قصد ساختم تا مطالبی رو که خودم از خوندنشون لذت می برم  به دیگران هم عرضه کنم .
                          چرا که : ((  زکات علم ، نشر آن است . ))
امیدوارم که بتونم مطالب مفید و مثمر ثمری رو به سمع و نظر بقیه دوستانم برسونم . ضمنا از شما هم خواهش می کنم که با نظرات مفید و سازندتون من رو یاری بدید .
دوست و خواهر کوچک شما : بهاره .


خوب حالا می ریم سر اصل مطلب :
                                          بسم الله الرحمن الرحیم  


چون امروز پنج شنبه است اولین مطلب رو با قسمتی از دعای روز پنج شنبه امام زین العابدین شروع می کنم :


بار خدایا در این روز پنج شنبه پنج چیز بر من مقدر فرما که جز کرم تو گنجایش آن ندارد و جز نعمتهای بی پایان تو طاقت آن نیارد :
نخست آنکه : سلامتی بخش که بر طاعتت توانا باشم .
دوم: به عبادتی موفقم کن که به آن مستحق ثواب عظیم تو شوم .
سوم : رزق وسیع از طریق حلال نصیبم فرما . 
چهارم : مرا در مواضع بیمناک به امان خود ایمن گردان . 
و پنجم : مرا از حوادث پر غم و اندوه عالم در پناه خود آور .
و درود بر محمد ( ص ) و آل محمد فرست و توسل مرا به آن بزرگوار شفیع من و سودمند برای آخرتم  قرار ده . ای مهربانترین مهربانان . 

جان ماکسول :

مادامی که به فردا امیدواری ، اقتدار از آن توست .
  آینده ؟ لوحی است که هنوز کسی آن را ننوشته است . چه بسا آنچه امروز از آن توست آرزوی فرداهای تو باشد .

امیرالمومنین ( ع ) :                      
پاداش مجاهد شهید در راه خدا ، بزرگتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد ، همانا عفیف پاکدامن ، فرشته ای از فرشته هاست .

خدا از مردم نادان عهد نگرفت که بیاموزند ، تا آنکه از دانایان عهد گرفت که آموزش دهند . 

  کسی که مصیبتهای کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصیبتهای بزرگ مبتلاخواهد کرد . 

غیبت کردن ، تلاش ناتوان است .

دوری تو از آن کس که خواهان توست نشانه کمبود بهره تودردوستی است و گرایش تو به آن کس که تو را نخواهد ، سبب خواری توست .  

گذشت ، زکات پیروزی است .


خوب حالا یه سری هم به خارجیا بزنیم :

 

تجربه های زندگی از دیو پلزر :

                                 انعطاف پذیر باشید
درباره انعطاف پذیری نظری دارم . در 12 سال نخست زندگی ، من پیوسته رنجهای جسمانی و روحی غیر قابل تصور زیادی را متحمل شدم . ظاهرا از شدت آنها باید جان می سپردم . پس از آنکه از دست مادر الکلی ام نجات یافتم و آن قدر خوش اقبال بودم که بتوانم تحت مراقبت دیگران قرار بگیرم ، چند نفری بودند که می گفتند به دلیل شرایط دشوارم ، من یا خواهم مرد یا از زندان سر در خواهم آورد .  اما من هیچ گاه آنگونه نگاه نکردم .
اگر از دوران بداقبالی خردسالیم چیزی آموختم آن است که :
هیچ چیز نمی تواند به روح انسان نفوذ کند یا بر آن غالب شود .
اگر بر توان درونی تان تمرکز و آن را تجهیز نکنید ، چگونه می توانید انتظار داشته باشید پدر یا مادر خوبی باشید ، پیشه گری زیرک و دانا باشید یا به ارجمندی تان دست یازید ؟
این جوهره پیامی است که میخواهم به شما نشان دهم .
وقتی پسر بچه ای بودم ، به دفعات زندگی را لحظه به لحظه پیش می راندم . با تمام وجود ، معتقد بودم که اگر مجبورم زندگی کنم ، اگر می توانستم بر همه رنجهائی که متحمل شده بودم ، غلبه کنم ، پس آنگاه هر شرایطی هم باید بهتر از این می شد .
به عبارت دیگر من به ارزش مسئولیت شخصی ، انعطاف پذیر بودن و حق شناسی پی بردم . من فقط مجبور بودم که خیلی زودتر از دیگران ، چنین چیزهائی را یاد بگیرم .

 

خوب بعد از همه این حرفا خوش دارم سری هم به حافظ بزنم . البته اعتراف کنم که این کار رو هم مثل وبلاگ نویسی از بهترین دوستم زهره جان یاد گرفتم .
پس حالا  میریم  تا تفالی هم به حافظ بزنیم


ای ول عجب شعریم داد جناب حافظ :


کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
قاصد حضرت سلمی که سلامت بادش
چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند
امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند
گر خرابی چو مرا لطف تو آباد کند
یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند
حالیا عشوه عشق تو ز بنیادم برد
تا دگر باره حکیمانه چه بنیاد کند
گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنیست 
فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند
ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز
خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند...........


خدایا بغداد من کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟

خوب امیدوارم که واسه روز اول تونسته باشم متن خوبی بنویسم .
توکل به خدا .

            افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

 


در این زمانه که شرط حیات ، نیرنگ است
دلم برای رفیقان بی ریا تنگ است ..........


رفقا سری به ما بزنید که به شدت نیازمند نظراتتون هستم .
شب بر همگی خوش و خرم ...........

بای 
 


نوشته شده توسط: رهرو حق

عفیف پاکدامن، فرشته ای از فرشتگان خدا


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
43363


:: بازدیدهای امروز ::
3


:: بازدیدهای دیروز ::
11



:: درباره من ::

خواندنیهای شنیدنی

رهرو حق
و من یتوکل علی الله فهو حسبه

:: لینک به وبلاگ ::

خواندنیهای شنیدنی


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

اصلا . انتقام . باش . به . تفکر . خدا . راضی . رضای . شیرین . عفیف پاکدامن . فرشته ای از فرشتگان خدا . مادر . نیست . .


:: آرشیو ::

خرداد 1388



:: لوگوی دوستان من ::



:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو