سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خواندنیهای شنیدنی

آغوش پروردگار جمعه 88/3/15 ساعت 1:23 عصر

                                                      
                                                    به نام خدا
بازم سلام دوستان عزیز و گرامی . امروز داشتم تو کتابام می گشتم که کتاب در آغوش پروردگار رو پیدا کردم . قبلا خونده بودمش . شاید اینم از الطاف الهی بود که حالا که این وب رو ساختم این کتابو ببینم . واسه همین نشستم و نوشتمش . البته باید بگم که توی تایپش ، پسر دائی عزیزمم اقا مهدی گل گلاب که مثلا واسه نهار به دعوت من اومده بود اینجا کمکم کرد . آخه داشت نق می زد که منو دعوت کردی خودت نشستی اون بالا؟ منم برا اینکه از دلخوریش جلوگیری کنم ازش خواستم بیاد کمکم . یه کم من واسش خوندم اون نوشت ، یه کم اون خوند من نوشتم !! حالا بماند که چقدر قر زد و نق نق کرد ولی بهر حال تموم شد . فقط خواهش می کنم بخاطر طولانی بودن متن ازش فرار نکنید . چون در این صورت مطمئنم پشیمون خواهید شد . ضمنا نظرات محترم و سازندتون رو هم از من دریغ نکنید . قربان شما : بهاره


(( ای خدای بزرگ که در آسمانی .......... ))

بله.......

اه ! حواسمو پرت نکن دارم دعا می کنم !!

خوب تو منو صدا کردی ....

من ؟!! من که دارم دعا می خونم : (( ای خدای بزرگ که در آسمانی .......))

دیدی ،دوباره صدام کردی .مگه نگفتی : (( ای خدای بزرگ که در آسمانی .....؟ ))خوب ، من اینجام .

آها ، اما من منظوری نداشتم . فقط داشتم دعای روزانمو می خوندم . من همیشه با خدا راز و نیاز می کنم . چون حالمو خوب می کنه و احساس می کنم وظیفم رو انجام دادم !!!!!!

بسیار خوب ، ادامه بده می شنوم .

(( نام تو مقدس باد ......))

منظورت چیه ؟

از چی ؟!!

از (( نام تو مقدس باد ......))؟ مقدس یعنی چی ؟

خوب ،....... یعنی ......ام م م م ، ....... نمی دونم . خوب این یه قسمت از دعاست دیگه .!!! راستی معنیش چیه ؟

یعنی (( عزیز )) ، (( منزه )) ، (( عالی ))

آها . تا حالا دربارش فکر نکرده بودم !!!!!!
((.....پادشاهی تو بر زمین بیاید و اراده تو بر زمین جاری شود ، همانگونه که بر آسمانها جاریست . ))

واقعا میخوای که اراده من بر زمین جاری بشه ؟

بله . چرا که نه !!!

بخاطرش چکار حاضری بکنی ؟

کار ؟! مگه باید کاری کرد ؟ دربارش فکری نکردم .اما فکر می کنم خیلی خوب میشه که تو کنترل همه چیز اینجا رو هم مثل آسمون به دست بگیری .

اون وقت تو رو هم کنترل کنم ؟

خوب ...... من نماز میخونم ، دعا ، ......

فقط همین ؟!! بداخلاقیت چی ؟ تو برای رفع اون باید بیشتر کار کنی .پول خرج کردنت هم همین طور ..... همه پولاتو خرج خودت می کنی . کتابائی که میخونی چی ؟ چیزای خوبی نیستن .


چقدر از من ایراد می گیری !!! منم مثل بقیه .

مگه نمیخوای که اراده من بر زمین جاری بشه ؟ خوب پس باید از تو و امثال تو که اینو می خواین شروع کنم .

آهان . خوب . درسته من اشکالاتی دارم . پس حالا که میخوای روی عیبام کار کنی یادت باشه چند تای دیگه هم دارم .

می دونم .

البته تا حالا خیلی در این باره فکر نکرده بودم . اما می بینم که واقعا دلم می خواد از شر بعضی هاشون خلاص بشم .

خوبه ، داریم به یه جاهائی می رسیم . با هم روی اونا کار می کنیم تا موفق بشی . 

ببین خدا این دعا داره کمی طولانی تر از معمول میشه . (( لطفا نان امروزم را مرحمت کن .......)) باید برم .

نان ؟ تازه باید مواظب خوردنت هم باشی . همین حالا هم اضافه وزن داری !!

خدایا چقدر امروز از من ایرد می گیری !!!! من دارم وظیفه دینی روزانمو انجام می دم ، یهو وارد میشی و ایراد گیریت شروع میشه !!!!

خوب وقتی با توجه و درست دعا بخونی همینه دیگه . صدات به گوشم می رسه ، میام و جوری میشه که شاید ناچار بشی خودتو تغییر بدی . تو منو صدا کردی ، منم اومدم . به دعا خوندنت ادامه بده . میخوام ببینم در ادامه چی میگی ؟

می ترسم !!!

از چی ؟!!

آخه می دونم چی به من می گی !!

خوب ، امتحان کن .

(( ....... خدایا بدیهای ما رو ببخش ، همانطور که ما کسانی را که به ما بدکرده اند می بخشیم . ))

خوب ، نظرت در مورد مریم چیه ؟

می دونستم که پای اونو وسط می کشی . مگه ندیدی چه دروغهائی درباره من گفته ؟!! چه قصه ها درباره خانوادم سر هم کرده . هنوز تقاص اینا رو پس نداده . قسم خوردم تا حسابامو باهاش صاف نکنم ، آروم نگیرم !!!

پس این چیزهائی که در دعا میگی چی میشه ؟؟؟

موضوع مریم و ندید بگیر .

خوبه ، لااقل صداقت داری . اما این بار تلخ و سنگین رو با خودت بردن و این تلخی رو در دل نگهداشتن ، چه لطفی داره ؟ 

بذار حسابمو با اون صاف کنم ، اون وقت حالم بهتر میشه . چه بلایی که سرش نیارم . کاری می کنم که آرزو کنه هیچ وقت همسایه ام نشده بود .

اما میدونی که با این کار ، حالت بهتر نمیشه ؟ انتقام اصلا شیرین نیست . ببین از فکر انتقام ، چقدر منقلب شدی ! بیا ، خودم همشو درست می کنم .

می تونی ؟ چطور ؟

مریم رو ببخش . من هم تو رو می بخشم . اون وقت میبینی چقدر قلبت آروم میشه .بذار حس نفرت و بدی با مریم بمونه . تو خودتو از این حس خلاص کن .

مثل همیشه حق با توست . خدایا ببین ، الان بیشتر از اون که بخوام از مزیم انتقام بگیرم ، دلم میخواد با تو صاف و رو راست باشم . باشه ، من اونو می بخشم . حتی بهش کمک می کنم که در زندگی راه درست رو پیدا کنه . حالا که به این قضیه فکر می کنم ، دلم برای مریم می سوزه ، در وضع بدی گیر افتاده. باید تاوان ضایع کردن حق دیگران رو بپردازه . خدایا ، خودت یه جوری راه درست رو پیش پاش بذار . 


آفرین . عالی شد ، حالا چه احساسی داری ؟

اوم م م م ........، خوب ، بد نیست . نه ، راستشو بخوای خیلی بهتر شدم . گمان کنم امشب ، بعد از مدتها دیگه گرفته و عصبی به رختخواب نرم . تا یادم میاد همیشه ناراحت به رختخواب رفتم و چون نمیتونستم درست استراحت کنم ، همیشه خسته و کسل بودم . گمان کنم از این به بعد ، درست بشه .

دعات هنوز تموم نشده ، ادامه بده .

آها ، (( .....خدایا ، ما را چنان هدایت کن که وسوسه بر ما غلبه نکند و از شر بدیها نجاتمان بده . ))

همین کار را خواهم کرد . تو هم سعی کن خودتو در وضعیتی قرار ندی که دچار وسوسه بشی .

منظورت چیه ؟

وقتی می دونی کسی باید لباساشو بشوره و خونه رو مرتب کنه ، تلویزیون روشن نکن . یا اگه میبینی نمیتونی روی دوستات تاثیر خوبی بذاری ، و گفتگوهاتونو به مسیر مثبتی هدایت کنی ، شاید بهتر باشه نسبت به این دوستیها تجدید نظر کنی . 
یه چیز دیگه ، نذار همسایه ها و دوستات برات بت بشن و بخوای از اونا تقلید کنی . و خواهش می کنم از من هم به عنوان راه فرار استفاده نکن !!!!

قسمت آخر رو نفهمیدم .

وقتی در شرایط بدی قرار می گیری ، به دردسر میفتی ، به من پناه می بری و می گی : (( خدایا ، اگه از این گرفتاری خلاصم کنی ، قول میدم دیگه فلان کار و نکنم .)) از این وعده و وعیدا چند تا دادی ؟ یادت هست ؟

اوه ه ه ه ......، بله ، شرمندم ، واقعا شرمندم ، ای خدا .

به یاد کدومشون افتادی ؟

اون شبی که امیرعلی رفته بود و من و بچه ها در خانه تنها بودیم ، چنان بادی می وزید که فکر می کردم الان سقف خونه از جا کنده میشه ، رعد و برق هم که همه رو به وحشت انداخته بود . یادمه گفتم : (( خدایا اگر ما را از این وضع خلاص کنی قول میدم هیچ وقت دعایم را ترک نکنم . ))

خوب ، من کار خودم رو کردم ، تو چی ؟

متاسفم ، واقعا متاسفم . تا حالا فکر می کردم فقط دعا کافیه و لازم نیست کار دیگه ای بکنم . هیچ وقت فکر نمی کردم اتفاق امشب پیش بیاد .

خوب ، ادامه بده و دعاتو تموم کن .

(( خدایا ، پادشاهی و اقتدار ، و حمد و سپاس ، همواره شایسته توست . آمین . ))

می دونی چه چیز رو به عنوان حمد و سپاس قبول می کنم و چه چیز منو خشنود می کنه ؟

نه ، راستی چه چیزی تو رو خشنود می کنه ؟ دلم میخواد از این به بعد کاری کنم که تو خشنود بشی . دیدم چه بلائی سر زندگیم آوردم !! و دیدم چقدر عالیه که بتونم راه تو رو برم .

جواب سوالم رو دادی .

دادم ؟

بله .حمد و ستایش از نظر من همینه که همه ، مثل تو ، منو دوست داشته باشن و می بینم که داره کم کم اتفاق میفته . حالا که بعضی از اشکالاتت رو شد و میخوای اونا رو برطرف کنی ، چه کارها که نمی تونیم با هم بکنیم .

خدایا . ببینم چطوری منو درست می کنی ها  ! اوکی ؟

اوکی .

  

 

خدایا قربونت برم . چقدر تو خوب و مهربونی و ما بنده ها ناشکر و ناسپاس . چقدر مظلومی خدا .
عجب صبری خدا دارد ، عجب صبری خدا دارد ، عجب صبری خدا دارد .............
من که بعد از خوندن این متن به این نتیجه رسیدم که : اگه دنبال درست کردن و تغییر دادن چیزی هستیم اولین چیز خود مائیم . چرا که خداوند در قرآن میفرماید :
(( و خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد تا زمانی که آن قوم ، خودشان سرنوشت خودشان را تغییر بدهند .))
و این یعنی اینکه : بسم الله .
اگه میخواید دنیا درست بشه اول باید اجزاء دنیا که مهمترینش ما آدمها یعنی اشرف مخلوقات خدائیم ، باید عوض بشیم .
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد . حالا ما یا علی بگیم و بیایم قبل از رفع عیب و نقصای دیگرون ، عیب و نقصای خودمون رو بشناسیم و رفعشون کنیم .
پس (( بسم الله ))
حالا شما چه نتیجه ای می گیرید ؟ لطفا برام بنویسید . خوشحال میشم .


 

روی هر پله که باشی خدا یه پله از تو بالاتره ، نه واسه اینکه از تو والاتره ( که هست ) ، واسه اینکه اگه خواستی بیفتی ، دستت رو بگیره .!!!!!!!!

 

گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است ؟ گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است .

 

خوب امروز روز جمعه است . بخاطر همین دوست دارم حسن ختام نوشته هام قسمتی از دعای روز جمعه امام سجاد باشه :

بارخدایا ، مرا در دین خود تا زنده ام خواهی ، ثابت بدار و به ظلمت و گمراهی ، دلم را تاریک مگردان ، پس از آنکه به نور هدایت روشن ساختی ، و از جانب خود رحمت خاص عطایم فرما که همانا توئی بخشنده بی عوض .
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد ( ص ) و مرا از پیروان و شیعیان آن بزرگوار ، در قیامت محشور گردان و مرا توفیق ده بر اداء فریضه روزهای جمعه و بر طاعتهائی که در این روز بر من واجب نموده ای و بر عطاهائی که در آن ، برای اهلش در روز جزا نصیب گردانیده ای ، بهره مند و موفقم بدار که همانا توئی یکتا خداوندگار مقتدر حکیم .
آمین یا رب العالمین .

 


التماس دعا .
نظر یادتون نره . 
قربان شما و ...
بای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی


نوشته شده توسط: رهرو حق

انتقام، اصلا، شیرین، نیست .


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
43341


:: بازدیدهای امروز ::
3


:: بازدیدهای دیروز ::
1



:: درباره من ::

خواندنیهای شنیدنی

رهرو حق
و من یتوکل علی الله فهو حسبه

:: لینک به وبلاگ ::

خواندنیهای شنیدنی


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

اصلا . انتقام . باش . به . تفکر . خدا . راضی . رضای . شیرین . عفیف پاکدامن . فرشته ای از فرشتگان خدا . مادر . نیست . .


:: آرشیو ::

خرداد 1388



:: لوگوی دوستان من ::



:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو