سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خواندنیهای شنیدنی

عشق چیست ؟ پنج شنبه 88/3/21 ساعت 6:56 عصر

سلام .
احوال دوستان خوبم چطوره ؟ چه خبرا ؟ بخصوص از انتخابات ؟
الان تو قسمت پیام رسان بودم . بابا ایول چقدر همه مثه خودم فکر میکنن !!!!!!!!!!. نمیدونید چقدر خوشحالم که مردممون به راحتی فریب معاویه های زمان رو نمیخورن و میدونن که پشت این چهره های به اصطلاح مردمی و استفاده از رنگهای مقدس ، چه رمز و رازهائی نهفته است !!!!!!!
به قول یه بنده خدا : قرآن رو سر نیزه کردن ، شال سبز که مقدس تر از اون نیست !!!!!!!


ایول داره خدائیش . ایول ایول ، داش محمود و ایول .


روز به روز علاقم بهش بیشتر میشه . میدونین چرا ؟
چون : آنچه از دل برآید ، بر دل نشیند .
بهر حال : افوض امری الی الله ، ان الله بصیر بالعباد .


امروز ظهر حوصله کلاس ایروبیک رفتن نداشتم . با مینا داشتیم میومدیم خونه که خواهرش ( منشی دفتر مدیریت ) و یکی از اقایون داروخونه رو هم سوار کردیم . جالبه که هر دوشون طرفدار موسوی بودن و تا اینجا لیچار بارشون کردیم . ولی کلی خندیدیم .
تازه امروز تو بیمارستان ، کلی از کسائی که طرفدار موسوی بودن با شنیدن حرفای دیشب احمدی نژاد ، طرفدار دکتر مردمی نژاد شده بودن . خیلی جالبه ، وقتی باهاشون بحث میکنی خیلی زود کم میارن . البته من خیلی کم وارد بحث میشم ، ولی چند تا از همکارام که اطلاعات بالائی دارن ، تونستن رای چند نفر رو عوض کنن .
بالاخره یه رای هم یه رایه .
بگذریم . اومدم خونه دیدم هیچکس نیست . زنگ زدم خونه خواهرم دیدم اینجان . بلافاصله واسم کار تراشیدن که : پنیر پیتزا و خمیر مایه رو بردار بیار ‍، میخایم واسه تولد مینا  (خواهر ته تغاریه ) ، تولد بگیریم . هیچی دیگه منم مجبور شدم بیام اینجا . حالا هم خونه اونام . تازه جالب تر از همه اینه که یه ساعت دیگه امتحان زبان دارم . و میبینید که چقدر دارم از استرس تلف میشم . جون عمم ‏!!!!!!!!!!!!!!!


داشتم تو کتابای عماد می گشتم که یه مطلب قشنگ واسه وبلاگم بیابم ، یه کتاب یافتم در مورد گناهان کبیره .
باور کن از خوندنش ، مو به تنم راست شد . قصد داشتم چند تا از مطلباش رو بنویسم ولی هم وقت نیست ، امتحان دارم . هم اینکه پدر مکرم دارن مطالعه میفرمایند .البته قول میدم در اولین فرصت این کار رو بکنم .  
ولی در عوض کتاب : آخرین راز شاد زیستن رو یافتم و یه مطلب بسیار زیبا پشتش نوشته بود که واستون می نویسم :

 

عشق چیست ؟

شخصی به همسرش می گوید :

من عاشق تو هستم و بدون تو نمی توانم زندگی کنم .

اما این عشق نیست ، گرسنگی است .

شما نمیتوانید در آن واحد ، هم کسی را دوست بدارید و هم بی تابانه نیازمندش باشید .

عاشق واقعی کسی است که :

معشوق خود را ازاد می گذارد تا خودش باشد .

در عشق ، اجباری نیست .

عشق یعنی : امکان انتخاب به معشوق دادن .

برای انکه کسی یا چیزی را به دست آوری

رهایش کن ...............

 

البته من که پای حرف خودم هستم . ( حرف مرد یکیه . مرغم یه پا داره . )
چیزی به نام عشق ، وجود خارجی نداره . حالا شما هر چی میخای بگو بدوش . من که میگم نره !!!!!!!!!

 

چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم ؟
خانه اش ویران باد ......
من اگر ما نشوم تنهایم
تو اگر ما نشوی ، خویشتنی ........


راستی امشب لطفا 5 بار ایه 26 سوره آل عمران رو حتما بخونید واسه پیروزی حق بر باطل .
فردا هم توی برگه های رای فقط و فقط ، اسم و فامیل کاندید محترم رو بنویسید چون آقا و دکتر و ..... رای رو باطل میکنه .
فقط و فقط هم با خودکارای خودتون بنویسید .
دیگه واقعا داره دیرم میشه .
فعلا بای


نوشته شده توسط: رهرو حق


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
43453


:: بازدیدهای امروز ::
4


:: بازدیدهای دیروز ::
27



:: درباره من ::

خواندنیهای شنیدنی

رهرو حق
و من یتوکل علی الله فهو حسبه

:: لینک به وبلاگ ::

خواندنیهای شنیدنی


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

اصلا . انتقام . باش . به . تفکر . خدا . راضی . رضای . شیرین . عفیف پاکدامن . فرشته ای از فرشتگان خدا . مادر . نیست . .


:: آرشیو ::

خرداد 1388



:: لوگوی دوستان من ::



:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو